منزلگه عشاق دل آگاه حسین است
بیراهه نرو ساده ترین راه حسین است
از مردم گمراه جهان راه مجویید
نزدیکترین راه به الله حسین است
شادترین مردم لزوما بهترین چیزا رو ندارن اونا فقط از چیزایی که سر راهشون میاد بهترین استفاده رو می کنن روشنترین آینده ها همیشه بر پایه یه گذشته فراموش شده بنا میشه تو نمیتونی تو زندگی پیشرفت کنی مگه اینکه اجازه بدی خطاها و رنجهای روحی گذشتت از ذهنت بره
مردم شناس معروف امریکا ، لینتون می نویسد :
هموطن امریکایی ما که به امریکایی بودن و شیوه ی زندگی امریکایی داشتن افتخار می کند شب روی تختخواب می خوابد تختخواب هایی که مدل اولیه آن در خاور نزدیک ساخته شده است و بعدا در شمال اروپا کمی تغییر یافت و از آنجا به امریکا رفت . بروی تختخواب خود روتختی پهن می کند که یا از پنبه بافته شده است یا از کتان و یا از ابریشم ، اولی برای نخستین بار در هندوستان و دومی ابتدا در خاور نزدیک ابداع گردید و سومی را قوم " حتی " دریافتند و همه این پارچه ها به وسیله دستگاه هایی بافته می شود که در خاور نزدیک اختراع گشته است . پوست گوزن به تن می کند کاری که ابتدائاً سرخپوستان جنگل های شرقی می کردند ، پیژاما می پوشد که لباسی است ویژه هند قدیم ، دست و صورت خود را به وسیله صابون شستشو می دهد که نخستین بار اقوام گل آن را ساختند . ریش می ترشد که قرن ها پیش در تمدن باستانی سومر و مصر به عنوان یکی از مراسم مذهبی رواج داشت . پس از استحمام به اتاق خواب خود برمی گردد و لباس خویش را از کمد در می آورد . کمد متکامل شده وسیله است که در اروپای جنوبی ساخته شده بود و خود لباس را هم نخستین بار در تاریخ بشر بدویهای آسیای مرکزی اختراع کردند . سپس کفش می پوشد ، کفش تکامل یافته پاپوشی است که در مصر باستان مرسوم بوده و فرم امروزی کفش نیز احتمالا در تمدن های کلاسیک مدیترانه اختراع گردید. دوست امریکایی خالص ما پیش از آنکه برای صرف صبحانه از اتاق خواب خارج شود از شیشه پنجره بیروم را نگاه می کند ، شیشه را نخستین بار مصریان ساختند هنگامی که می خواهد از خانه خارج شود اگر هوا بارانی باشد بارانی می پوشد که از لاستیک درست شده است لاستیک را اولین بار سرخپوستان امریکای مرکزی کشف کردند . چتر بر سر می گیرد که شکل اولیه آن در جنوب شرقی آسیا اختراع شده است . کلاهی بر سر می گذارد که از نمد ساخته شده است این ماده را نخستین بار مردم آسیای مرکزی ساختند . دوست امریکایی خالص ما در راه روزنامه ای می خرد و برای پرداخت وجه آن سکه ای از جیب در می آورد . سکه را طبق تحقیقات مردم شناسان قوم لدها اختراع کردند . در رستوران با یک سری چیزهای دیگر مواجه می شود که فکر می کند اصالتا تشکیل دهنده سبک امریکایی زندگی است . بشقاب را در مقابل او قرار می دهند ، بشقاب از نوع ظروف سفالی است که نخستین بار چینی ها آن را ساختند کارد و چنگال وی از استیل است که نوعی فلز مرکب می باشد که اولین بار در جنوب هند کشف شد . چنگال را به شکل کنونی ایتالیایی های قرون وسطی ساختند و شکل اولیه قاشق را نیز رومی ها ی باستان بکار می برده اند . صبحانه خود را با آب پرتقال اغاز می کند که آن را از قدیم در شرق مدیترانه صرف می کرده اند یا احتمالا هندوانه افریقایی و یا قهوه که اولین بار در حبشه و مناطق افریقایی صرف می شده است . سپس یک لیوان شیر می خورد ، فکر اهلی کردن گاو و مصرف شیر در تاریخ بشر نخستین بار در خاور نزدیک پیدا شد چند قاشق شکر در آن می ریزد ، مصرف شکر را هندی های قدیم به انسان یاد دادند . سپس کمی نان می خورد ، گندم را به عنوان غذا اولین بار مردم آسیای صغیر مورد استفاده قرار دادند . ممکن است نان را با تخم مرغ یا تخم پرندگان دیگری مصرف می کند . اهلی کردن مرغ و سایر پرندگان بنا به تحقیقات جدید نخستین بار در منطقه هند و چین آغاز گردید . پس از مصرف غذا آقای صد در صد امریکایی احتمالا سیگاری دود می کند که مشخصا عادتی از سرخپوستان امریکایی است . گاه و بیگاه ممکن است تنباکو مصرف کند که اهالی برزیل استعمال آن را شروع کردند . یا پیپ می کشد که عادت سرخپوستان ویرجینیا بوده است و یا سیگار که مردم قدیمی مکزیک نیز آن را داشته اند و یا سیگار برگ که از طریق اسپانیا به امریکاییان رسیده است . هنگام کشیدن سیگار دوست صد در صد امریکایی ما روزنامه می خواند که کلمات آن از حروف الفبا تشکیل یافته است . الفبا و حروف را تمدن های باستانی ملل سامی اختراع کردند . این حروف بر کاغذ نوشته شده است کاغذ را هم چینی های قدیم ساختند و بالاخره همین آقای صد در صد امریکایی وقتی درباره سایر اقوام و ملل مطلبی می خواند به یک زبان هندواروپایی اظهار می دارد : خدای را شکر که من از اقوام و ملل عقب مانده نیستم و متعلق به تمدن و ملت پیشرفته امریکا هستم !!!
همه چیزهای دست و پا گیر را به دریا بریز .
زورق وجود خود را خالی کن .
در پایان ، خود را نیز در این دریا غرق کن .
بگذار از تو نشانی برجای نماند .
از خود نیز خالی شو .
هیچ چیز را باقی مگذار .
وقتی از همه چیز و همه خود خالی شوی .
آنگاه
همه هستی تو را از خود پر و سرشار می کند .
خدا ساکن وجود تو می شود .
نور می شوی .
شور می شوی .
خنده می شوی .
عشق می شوی .
به آب و آیینه و آفتاب می پیوندی .
ظرف ذهن تو کوچک و حقیر است .
باید دروازه های دل بی مرز خود را باز کنی .
فقط دل است که گنجایش خدا را دارد .
برخیز و خود را از همه چیز خالی کن :
از احساس بدبختی هایت ،
یاس هایت ،
خشم هایت ،
حسادت هایت ،
رنج هایت ،
غم هایت ،
لذت های حقیرت ،
رقابت های مضحک ات ،
هر چه را که می یابی ، بیرون بریز .
همه چیز و همه کس می شوی .
وقتی از همه چیز و همه خود خالی شدی ، آن گاه همه هستی تو را از خود پر وسرشار می کند .
دیباچه عشق و عاشقی باز شود
دلها همه آماده پرواز شود
با بوی محرم الحرام تو حسین
ایام عزا و غصه آغاز شود